کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تابو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tabou، مٲخوذ از پولینزیایی] tābo(u) کلام یا عملی که گفتن یا انجام دادن آن به دلیل ممنوعیتهای شرعی یا عرفی ناپسند است.
-
حوروش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] hurvaš زیبا؛ مانند حور: ◻︎ در چمن حوروشان انجمنی ساختهاند / چشم بد دور بهشتیچمنی ساختهاند (عرفی: ۲۹۴).
-
گاو تازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] gāvtāzi اشتلم کردن و رجز خواندن و تهدید کردن دشمن: ◻︎ ور گمان گاوتازی دارد اینک حاضرم/ گر نمیتازی نمیدانم هماهنگی مکن (عرفی: لغتنامه: گاوتازی).
-
ایلول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُریانی] 'ilul ۱. ماه نهم تقویم شمسی بعضی کشورهای عربی، بین آب و تشرین اول، مطابق ماه سپتامبر، دارای ۳۰ روز.۲. دوازدهمین ماه تقویم عرفی یهود.۳. از ماههای تقویم سُریانی
-
نگار
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ نگاریدن و نگاشتن) negār ۱. = نگاشتن٢. (اسم) نقش؛ تصویر: ◻︎ از نقشونگار درودیوار شکسته / آثار پدید است صنادید عجم را (عرفی: ۸).٣. (اسم) [مجاز] معشوق؛ محبوب.٤. نگارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): روزنامهنگار.۵. نقاش (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چ...
-
صفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صفاء] safā ۱. صمیمیت؛ یکرنگی.۲. پاک، روشن، و خالص شدن.۳. [عامیانه] تفریح.٤. خوشی و خرمی.٥. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاه شور.٦. [قدیمی] پاکی؛ پاکیزگی.٧. [قدیمی] روشنی.〈 صفا دادن: (مصدر متعدی)۱. زدودن چیزی و به آن جلا و رونق...