کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرفات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لبیک
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: لَبَّیْکَ (= قبول میکنم، امر تو را اطاعت میکنم)] labba(e)yk ۱. (فقه) ذکری که حاجیان در مراسم حج در صحرای عرفات تکرار میکنند.۲. [قدیمی] کلمهای که در پاسخ آوازدهنده و در مقام تلبیه و اجابت میگویند.
-
مناسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منسک] manāsek اعمال و عبادات دینی.〈 مناسک حج: اعمال و عبادات حج، از قبیل طواف کعبه، دویدن بین صفا، مروه، و اقامت در عرفات، و قربانی کردن.
-
ترویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ترویَة] [قدیمی] tarviye ۱. سیراب کردن.۲. آب برای سفر برداشتن.۳. در کاری تفکر و اندیشه کردن.۴. روز هشتم ماه ذیحجّه که حج آغاز میشود و حجاج از مکه به عرفات میروند.
-
پنج ارکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] panj[']arkān در آیین اسلام، پنج اصلی که دین اسلام بر مبنای آنها پایهگذاری شده و عبارت است از کلمۀ طیبه، نماز، روزه، حج، و زکات.〈 پنجارکان حج: (آیین اسلام) احرام بستن، سعی بین صفا و مروه، وقوف عرفات، مزدلفه، و طواف کعبه...