کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ارث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ers ۱. (حقوق) مالی که از مرده به وارث میرسد.۲. (اسم مصدر) منتقل شدن ویژگیهایی از پدرومادر به فرزند، مانند رنگ چشم، بیماری، و مانند آن.۳. [قدیمی] سهم بردن از دارایی و ثروت شخص مرده؛ میراث بردن.
-
ارس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ars] ‹آرس› [قدیمی] 'ars اشک: ◻︎ ز آهم بُوَد یک شراره درخش / اَرَس بود اَرس مرا مایهبخش (فریدالدهر: مجمعالفرس: ارس).
-
ارس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اورس، ارسا، هورس، ورس› (زیستشناسی) 'ors درختی از خانوادۀ سرو با چوبی سخت که در کوهها و کنارۀ جنگلها میروید؛ سرو کوهی؛ ارجا؛ ابهل.
-
ارس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] 'oros ۱. روسیه.۲. از مردم روسیه؛ روسی.
-
عرس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'or[o]s ۱. زفاف.۲. مهمانی و جشن عروسی؛ مهمانی و طعامی که بعد از آوردن عروس به خانۀ داماد میدهند.