کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ عجم] 'arab ۱. قومی از نژاد سامی ساکن جنوب غرب آسیا.۲. هریک از افراد این قوم: دو نفر عرب آمدند تو.۳. (صفت) از نژاد عرب: زن عرب.〈 عرب بائده: [قدیمی] قبایلی از اعراب که پیش از ظهور اسلام از میان رفتهاند؛ عرب منقرضه، مانندِ ...
-
واژههای همآوا
-
ارب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: آراب] [قدیمی] 'arab حاجت؛ مقصود؛ آراب.
-
جستوجو در متن
-
اعاجم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَعجَم] [قدیمی] 'a'ājem غیر عربها.
-
اعجام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'a'jām عجم؛ مردم غیر عرب.
-
تازی نژاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] [قدیمی] tāzinežād آنکه از نژاد عرب باشد.
-
شعوبیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شعوبیَّة] šo'ubiy[y]e در دورۀ بنیامیه، گروهی از مسلمانان، بهویژه ایرانیان که قائل به برتری عجم بر عرب بوده و عرب را تحقیر میکردند.
-
اعراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَعرابیّ] 'a'rāb ۱. = اعرابی۲. عربها؛ تازیان.
-
اعرابی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت، منسوب به اعراب) [عربی: اعرابیّ، جمع: اَعراب] 'a'rābi عرب بادیهنشین؛ تازی بیابانی.
-
معقلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معقلیّ] (هنر) [قدیمی] ma'qeli در خوشنویسی، نوعی خط که عربهای عصر جاهلیت مینوشتند.
-
عجم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] 'ajam ۱. غیر عرب.۲. (اسم) کشور ایران.
-
عجمی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عجم) [عربی: عجمیّ] [قدیمی] 'ajami[y] ۱. کسی که عرب نباشد.۲. [مجاز] نادان؛ غافل.
-
عربیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عربیّة] 'arabiy[y]at ۱. زبان عربی.۲. (اسم مصدر) عرب بودن.
-
شهرالحرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] šahrolharām نزد عرب ماهی که در آن جنگ حرام است. Δ عرب در چهار ماه ذوالقعده، ذوالحجه، محرم، و رجب جنگ را حرام میدانستند و این چهارماه را اشهرالحُرُم میگفتند.