کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدد نه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: noh] (ریاضی) noh عدد بعد از هشت؛ هشت بهعلاوۀ یک؛ عدد «۹».
-
نود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: navat] (ریاضی) navad نه دهتا؛ عدد «۹۰».
-
ده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dah] (ریاضی) dah عدد اصلی بعد از نه؛ ۱۰.
-
اند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: and] 'and ۱. عدد مجهول از سه تا نه: ◻︎ عدد سالهای مدت تو / همچو تاریخ پانصدوچهل و اند (انوری: ۶۱۵).۲. کم؛ معدود؛ چند.۳. سخن مبهم.
-
جذر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ریاضی) jazr یکی از مقسومعلیههای هر عدد که با ضرب آن در خودش، آن عدد بهدست میآید، برای مثال جذر سه، عدد نُه است.〈 جذر اصم: (ریاضی) [قدیمی] عددی که جذر صحیح نداشته نباشد و کسری در آن باشد، مثل عدد دَه که اگر آن را مجذور فرض کنیم ...
-
چند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: čand] čand ۱. عدد و مقدار مجهول و نامعین معمولاً از سه تا نه.۲. کلمهای برای پرسش از مقدار یا اندازه؛ چه مقدار؛ چندتا: چندصفحه خواندی؟.۳. (قید) به چه قیمتی: خانهات را چند خریدی؟.۴. دارای بیش از دو چیز (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چندکاره، ...
-
جمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] jam' ۱. [جمع: جموع] جماعت؛ گروه؛ گروه مردم.۲. (ریاضی) یکی از چهار عمل اصلی حساب که چند عدد را روی هم مینویسند و آنها را به هم میافزایند.۳. (اسم مصدر) قرار دادن دو یا چند چیز در کنار یکدیگر.۴. (اسم مصدر) گرد آوردن؛ فراهم آوردن.۵. (...