کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عدد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اعداد] 'adad ۱. (ریاضی) کلمهای که شماره را بیان میکند.۲. شماره؛ تعداد.۳. [عامیانه، مجاز] کسی که بتوان به او توجه یا اعتنا کرد؛ فرد مهم: تو پیش او عددی نیستی.= عدد صحیح: (ریاضی) عدد اصلی؛ هر یک از عددهای ۴، ۳، ۲، ۱، و...= عدد ت...
-
عدد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع عُدَّة] [قدیمی] 'odad = عدت
-
جستوجو در متن
-
سیزده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sīčdak] (ریاضی) sizdah عدد ۱۳؛ عدد بعد از دوازده.
-
هفده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هفتده› (ریاضی) hefdah هفت و ده؛ عدد بعد از شانزده؛ عدد «۱۷».
-
یک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: aeva] (ریاضی) yek نخستین عدد در حساب؛ عدد نخست؛ «۱».
-
پنجاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: panĵāh] (ریاضی) panjāh عدد بعد از چهلونه، یا عدد مرکب از پنج ده تا؛ «۵۰ ».
-
نه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: noh] (ریاضی) noh عدد بعد از هشت؛ هشت بهعلاوۀ یک؛ عدد «۹».
-
اعداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عدد] (ریاضی) 'a'dād = عَدد
-
عشرون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ešrun بیست؛ عدد بیست.
-
عشره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عشرَة، جمع: عشرات] [قدیمی] 'ašare عدد ده.
-
عشرین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ešrin بیست؛ عدد بیست.
-
جذر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ریاضی) jazr یکی از مقسومعلیههای هر عدد که با ضرب آن در خودش، آن عدد بهدست میآید، برای مثال جذر سه، عدد نُه است.〈 جذر اصم: (ریاضی) [قدیمی] عددی که جذر صحیح نداشته نباشد و کسری در آن باشد، مثل عدد دَه که اگر آن را مجذور فرض کنیم ...
-
تسعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تسعَة] [قدیمی] tes'e نُه؛ عدد «۹».
-
دو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: do] (ریاضی) do عدد اصلی بعد از یک.