کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجله کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تعجیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'jil شتاب کردن؛ شتافتن؛ عجله کردن.
-
شتافتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [پهلوی: ōštāftan] ‹اشتافتن، اشتابیدن› šetāftan ۱. شتاب کردن؛ عجله کردن؛ شتابیدن.۲. تند رفتن.
-
شتاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مقابلِ درنگ] ‹اشتاب، اشتاو› šetāb ۱. عجله و تندی در کار و حرکت؛ چالاکی و سرعت.۲. (بن مضارع شتافتن) = شتافتن〈 شتاب گرفتن: (مصدر لازم) شتاب کردن؛ عجله کردن.
-
گربه شور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹گربهشوی› [عامیانه، مجاز] gorbešur چیزی را بهعجله و ناتمام شستن.〈 گربهشور کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] = گربهشور