کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبارت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عبارة] 'ebārat ۱. (ادبی) مجموع الفاظ و کلمات بدون فعل، مانند انجمن علمی دانشجویان دانشکدۀ ادبیات.۲. سخن؛ گفتار.۳. [قدیمی] اصطلاح.
-
واژههای مشابه
-
عبارت آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹عبارتآرای› [قدیمی] 'ebārat[']ārā آرایندۀ عبارت؛ آرایندۀ سخن؛ سخنآرا.
-
عبارت آرایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] ebārat[']ārāy(')i آراستن سخن با الفاظ نغز و شیوا.
-
عبارت پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'ebāratpardāz کسی که مقصود خود را با الفاظ نغز بیان میکند؛ عبارتآرا.
-
عبارت پردازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] ebāratpardāzi آنکه بیشتر از معنی به ترکیب الفاظ و کلمات میپردازد.
-
جستوجو در متن
-
فراز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phrase] farāz جمله؛ عبارت؛ کلام.
-
سخن آرایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) soxan[']ārāy(')i خوب سخن گفتن یا نوشتن؛ عبارتپردازی.
-
مالیخولیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹مالنخولیا، ماخول، ماخولیا، ملانکولی› (روانشناسی) mālixuliyā بیماری روانی که عوارض آن عبارت است از افسردگی شدید، توّهم، هذیان، و مانند آن.
-
گیومه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: guillemet] giy[y]u(o)me علامتی به شکلِ « » که برای مشخص کردن نقل قول یا عبارت خاصی در دو طرف آن به کار میرود.
-
تکبیرةالاحرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه) takbiratol'ehrām از مقدمات نماز، عبارت از چهار تکبیر پس از اذان که در تکبیر آخر نماز را شروع میکنند.
-
پرانتز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: parenthèse] parāntez علامتی به شکل () که در دو طرف کلمه، جملۀ معترضه، یا عبارتهای ریاضی گذاشته میشود.
-
چهارقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹چارقل› ča(ā)hārqol چهار سورۀ قرآن که با کلمۀ قل شروع میشود و عبارت است از: اخلاص، فلق، ناس، و کافرون.
-
چهارمذهب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹چارمذهب› ča(ā)hārmazhab چهارآیین؛ چهارمذهب اهل تسنن، که عبارت است از حنفی، مالکی، شافعی، و حنبلی.