کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبادت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عبادت خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'ebādatxāne عبادتگاه؛ معبد؛ جای عبادت و پرستش.
-
عبادت کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'ebādatkār ویژگی آنکه کارش عبادت است؛ عابد؛ پارسا.
-
عبادت نما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹عبادتنمای› [قدیمی] 'ebādatnamā ویژگی آنکه پیش چشم خلق عبادت میکند و عبادت خود را به رخ مردم میکشد؛ ریاکار: ◻︎ گنهکار اندیشناک از خدای / به از پارسای عبادتنمای (سعدی۱: ۱۱۸).
-
واژههای همآوا
-
ابادت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ابادَة] ‹اباده› [قدیمی] 'ebādat هلاک کردن؛ نابود ساختن.
-
جستوجو در متن
-
نسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] na(o,e)sk, nosok عبادت کردن؛ پرستش کردن.
-
دارالعباده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دارالعبادَة] [قدیمی] dārol'ebāde سرای عبادت.
-
خداپرستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xodāparasti عبادت و پرستش خدا؛ توحید.
-
تعبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'abbod بندگی کردن؛ به عبادت پرداختن؛ پرستش کردن.
-
پرستشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرستشگه، پرستشکده› parastešgāh جای پرستش و عبادت؛ معبد؛ عبادتگاه.
-
شب خیزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šabxizi برخاستن در شب برای عبادت.
-
معبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: معابد] ma'bad محل عبادت؛ عبادتگاه؛ پرستشگاه.
-
عبادتگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'ebādatgāh جای عبادت؛ محل پرستش؛ معبد.
-
یشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] yaštan پرستش کردن؛ عبادت کردن؛ ستایش کردن.