کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عالی ود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عالی آوازه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'āli'(y)āvāze ۱. خوشآواز؛ خوشخوان.۲. بلندآوازه؛ بلندنام؛ نامور؛ مشهور.
-
عالی تبار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'ālitabār کسی که نسب عالی دارد؛ عالینسب؛ بلندنسب.
-
عالی جاه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. معرب] [قدیمی] 'ālijāh دارای مقام و مرتبۀ بلند؛ عالیمرتبه.
-
عالی جناب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] 'ālije(a)nāb ۱. عنوانی احترامآمیز در خطاب به کسانی که مقام و رتبۀ بلند دارند.۲. (اسم) آستانۀ بلند؛ آستان رفیع.
-
عالی رتبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālirotbe دارای مقام و رتبۀ بلند؛ عالیمرتبه.
-
عالی شاخ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'ālišāx ۱. شاخۀ بلند.۲. ویژگی درختی که شاخههای بلند دارد.
-
عالی شان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'āliša'n دارای مقام و مرتبۀ بلند.
-
عالی قدر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'āliqadr والامقام؛ بلندمرتبه؛ بزرگوار.
-
عالی گهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'āligohar دارای نژاد و نسب شریف؛ عالیگوهر؛ عالینژاد؛ پاکنژاد.
-
عالی مرتبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ‹عالیمرتبت› [قدیمی] 'ālimartabe داری مقام و مرتبۀ عالی؛ بلندمرتبه.
-
عالی مقام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimaqām آنکه مقام رفیع دارد؛ بلندمرتبه.
-
عالی مقدار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimeqdār عالیقدر؛ بزرگوار؛ ارجمند.
-
عالی مکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimakān آنکه مقام رفیع دارد؛ عالیمحل؛ عالیجاه.
-
عالی منزلت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimanzelat عالیمرتبه؛ بلندمرتبه؛ بزرگوار.
-
عالی نژاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'ālinežād عالینسب؛ عالیگهر؛ نجیب و شریف.