کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظهور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظهور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] zohur ۱. ظاهر شدن؛ آشکار شدن؛ نمایان شدن.۲. آشکار کردن تصویر به کمک مواد شیمیایی.۳. [قدیمی] تجلی.〈 به ظهور پیوستن: = 〈 به ظهور رسیدن〈 به ظهور رسیدن: ظاهر شدن؛ آشکار شدن.〈 ظهور کردن: (مصدر لازم) آشکار و نمایان شد...
-
ظهور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ظهر] zohur = ظَهر
-
جستوجو در متن
-
مظهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مظاهر] mazhar محل ظهور؛ جای آشکار شدن.
-
رتوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: retouche] rotuš دستکاری عکس پس از ظهور؛ اصلاح.
-
مجلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مجلیٰ] [قدیمی] majlā ۱. محل جلوه و ظهور.۲. پیش سر؛ قسمت پیش سر.
-
مهرپرستی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) mehrparasti مذهب ایرانیان پیش از ظهور زردشت که درآن مهر، خدای روشنایی را پرستش میکردند.
-
تاریک خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tārikxāne ۱. (عکاسی) اتاقی تاریک برای چاپ و ظهور عکس.۲. هرجای تاریک.
-
کشف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] kašf ۱. آشکار ساختن؛ پیدا کردن.۲. برهنه کردن.۳. پی بردن به چیزی که پیش از آن مجهول بوده.۴. (تصوف) ظهور حقایق غیبی بر سالک.
-
مرجئه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرجئَة] morje'e فرقهای از مسلمانان که در زمان معاویه ظهور کردند و معتقد بودند گفتن شهادتین برای ایمان کفایت میکند و نباید مرتکب معاصی کبیره را جهنمی دانست.
-
سهروردیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sohra(e)vardiy[y]e فرقهای از صوفیه منسوب به ابوحفص عُمَر سهروردی که در اواخر قرن ششم هجری ظهور کردهاند.
-
معرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ma'raz ۱. محل ظهور چیزی.۲. مکان نشان دادن مصنوعات و مخترعات.۳. نمایشگاه.۴. [قدیمی] جای نشان دادن چیزی.
-
سرخک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) sorxak بیماری واگیر ویروسی که عوارض آن سرفه، عطسه، آبریزش و ظهور دانههای قرمز روی پوست است و گاه سبب ذاتالریه میشود.
-
حضور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hozur ۱. [مقابلِ غیبت] حاضر شدن؛ حاضر بودن.۲. نزد کسی بودن.۳. وجود و ظهور.۴. (اسم) نزد؛ پیشگاه.۵. (اسم) کلمۀ احترامآمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته و نوشته میشود.۶. (تصوف) غیبت از خلق و نزدیک شدن به حق.۷. [قدیمی] شکفتگی و خرمی.
-
عیار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] 'ayyār ۱. زرنگ؛ چالاک؛ تردست.۲. دزد.۳. هریک از عیاران که انسانهایی دلیر، جوانمرد، و حامی ضعفا بودهاند. Δ این طبقه در دورۀ عباسی در خراسان، سیستان، بغداد، و نواحی دیگر ظهور کردند.۴. [مجاز] جسور و بیپروا؛ کسی که بیپروا ز...