کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیلسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیلسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طَیلسان، معرب، مٲخوذ از فارسی: تالشان] ‹طالسان، تالسان، طیلس› [قدیمی] te(a)ylasān نوعی جامۀ کلاهدار گشاد، بلند، و شبیه شنل که خواص، مشایخ، یا زردشتیان بر دوش میانداختند؛ ردا.〈 طیلسانِ مطرا: [قدیمی، مجاز] شب؛ تاریکی شب: ◻︎.مستان صبح...
-
جستوجو در متن
-
متطلس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motatalles آنکه طیلسان پوشیده؛ طیلسانپوشیده.
-
تالسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tālsān = طیلسان
-
طالسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: تالشان] [قدیمی] tālesān = طیلسان
-
طاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: تاک] tāq ۱. سقف قوسیشکل که با آجر بر روی اتاق، درگاه، پل، یا جای دیگر میسازند: ◻︎ بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد / یا طاق فرود آید یا قبله کج آید (سعدی: لغتنامه: طاق).۲. خمیدگی محراب، کمان، ابرو، و مانند آن.۳. طاقچه.۴. [قد...