کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] tayyeb ۱. پاک؛ پاکیزه.۲. نیکو.۳. حلال و روا.
-
طیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tib ۱. خوش شدن.۲. خوشبو شدن.۳. خوشمزه شدن.۴. حلال شدن.۵. (اسم) بوی خوش.۶. (اسم) آنچه بوی خوش داشته باشد، مانند مشک و عنبر.۷. (اسم) بهترین از هرچیز.۸. (صفت) حلال؛ روا.۹. میل و خوشی طبع.〈 به (با) طیب خاطر: با خواست خود؛ ...
-
واژههای همآوا
-
تیب
فرهنگ فارسی عمید
(تابع) [قدیمی] tib = شیب۲ 〈 شیبوتیب: ◻︎ نبوده مرا هیچ با تو عتیب / مرا بیگنه کردهای شیبوتیب (دقیقی: ۱۱۳).
-
جستوجو در متن
-
طیبین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ طیّب] [قدیمی] tayyebin = طَیب
-
هنیئامریئا
فرهنگ فارسی عمید
(شبهجمله) [عربی] [قدیمی] hani'anmari'an; hani'anmariā گوارا و طیب.
-
بالطوع والرغبه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: بالطَّوعوالرَّغبَة] [قدیمی] betto[w]'evarraqbe بهطوع و رغبت؛ باطیب خاطر؛ از روی میل؛ بهدلخواه.
-
تطییب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tatyib ۱. پاک و پاکیزه کردن؛ طیب و طاهر کردن.۲. حلال کردن.
-
طیبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: طیّبَة] [قدیمی] tayyebe ۱. = طَیب۲. خوشبو.۳. (اسم، صفت) پاکدامن.