کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
تلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] telv ۱. دنباله.۲. پیرو.
-
تلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] telo[w] = 〈 تلوتلو〈 تلوتلو: [عامیانه] حرکت بیاراده به چپ و راست، مانند راه رفتن آدم مست.〈 تلوتلو خوردن: [عامیانه] به چپ و راست حرکت کردن؛ نامرتب راه رفتن در حالت مستی یا حالت ضعف و ناتوانی.