کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلب مواثبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آرمان طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] 'ārmāntalab = آرمانگرا
-
اصلاح طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی] (سیاسی) 'eslāhtalab خواهان تغییرات اساسی در امور کشور به منظور بهبود اوضاع؛ رفرمیست؛ طرفدار اصلاحات. = اصلاحات
-
آشوب طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی عربی] 'āšubtalab ۱. فتنهجو.۲. خواهان شورش و انقلاب.
-
فته طلب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹پتهطلب› (حقوق) [منسوخ] fatetalab = سفته
-
قدرت طلب
فرهنگ فارسی عمید
[عربی. فارسی] qodrattalab آنکه خواستار قدرت است؛ سلطهجو؛ خواهان قدرت.
-
جاه طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. عربی] jāhtalab کسی که برای رسیدن به مقام و مرتبۀ بلند کوشش کند؛ خواهان جاه و مقام.
-
راحت طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی] rāhattalab آنکه بیکاری و آسایش را دوست دارد؛ خواستار آسودگی.
-
واقعه طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی، مجاز] vāqe'etalab شورشطلب؛ فتنهجو؛ ماجراجو.
-
طلب کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] talabkār ۱. کسی که پول یا کالایی از کسی طلب دارد؛ بستانکار.۲. [قدیمی] خواهان؛ خواستار: ◻︎ طلبکار باید صبور و حمول / که نشنیدهام کیمیاگر عجول (سعدی۱: ۱۰۵)، ◻︎ کهومه طلبکار عمرند و بس / کسی را به مردن نیاید هوس (امیرخسرو: ...
-
طلب کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] talabkāri ۱. بستانکاری.۲. [قدیمی] خواستاری.
-
عافیت طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی] 'āfiyattalab آنکه خواهان عافیت و سلامت است.