کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طفیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طفیلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به طفیل، اسم) [عربی: طفَیلیّ] tofeyli ۱. کسی که ناخوانده همراه شخص مهمان به مهمانی میرود؛ مهمان ناخوانده.۲. [مجاز] وابسته به دیگری.۳. (اسم) (زیستشناسی) = انگل
-
واژههای مشابه
-
طفیلی شناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] tofeylišenās = انگلشناس
-
جستوجو در متن
-
قفیلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [تابعِ طفیلی] qofeyli = طفیلی
-
کناره گرد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ka(e)nāregard ۱. کسی که در میان جمع نباشد و خود را کنار بکشد.۲. طفیلی.
-
انگل شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زیستشناسی) 'angalšenāsi علم به احوال موجوداتی که روی پوست یا داخل بدن جاندار دیگر زندگی میکنند؛ طفیلیشناسی.
-
تطفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tataffol ۱. طفیلی شدن؛ ناخوانده به مهمانی رفتن.۲. حالت کودکان به خود گرفتن.
-
ناخوانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) nāxānde ۱. کسی که بیدعوت به مهمانی برود؛ خواندهنشده؛ طفیلی.۲. [قدیمی] کسی که درس نخوانده باشد؛ بیسواد.
-
انگل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'angal ۱. (زیستشناسی) جانداری که تمام یا قسمتی از عمرش را به موجود دیگری بچسبد و از جسم او غذا دریافت کند؛ پارازیت.۲. (صفت) [مجاز] کسی که سربار سایرین شود و به هزینۀ دیگران روز بگذراند؛ طفیلی.
-
ایرمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: aērmān] [قدیمی] 'irmān مهمان؛ مهمان ناخوانده؛ طفیلی: ◻︎ دل دستگاه توست به دست جهان مده / کاین گنجخانه را ندهد کس به ایرمان (خاقانی: ۳۰۹).
-
آویزان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āvizān ۱. آویخته؛ معلق.۲. (قید) در حال آویختگی.۳. طفیلی؛ مزاحم.۴. [عامیانه] غمگین.۵. در حال دعوا؛ گلاویز.
-
پارازیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: parasite] pārāzit ۱.(برق).سیگنالهای الکتریکی که وارد سیگنالهای مخابراتی میشوند و باعث اختلال در آنها میگردند.۲. (زیستشناسی) موجود زنده که در خارج یا داخل بدن جاندار دیگر زندگی کند و غذای خود را از بدن او بگیرد؛ انگل.۳. [مجاز] کس...