کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبل زن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبل زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (موسیقی) tablzan دهلزن؛ طبلنواز؛ طبلچی.
-
واژههای مشابه
-
طبل خوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹طبلهخوار› [قدیمی، مجاز] tablxār ۱. پرخور.۲. مفتخور: ◻︎ لافْکیشی کاسهلیسی طبلْخوار / بانگ طبلش رفته اطراف دیار (مولوی: ۹۲۷).
-
طبل نواز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (موسیقی) tablnavāz طبلزن؛ دهلزن.
-
جستوجو در متن
-
چوبک زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] čubakzan ۱. کسی که با چوبک به چیزی بزند؛ آنکه با چوب به کسی یا چیزی بزند.۲. طبلزن؛ دهلزن؛ چوبکی.۳. نوبتزن؛ نوبتی: ◻︎ که بر ما تا زمانه چوبزن بود / فلک چوبکزن چوبینهتن بود (نظامی۲: ۲۰۰).