کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبقه 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طبقه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] tabaqebandi ردهبندی.
-
جستوجو در متن
-
سله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] selle طبقۀ نازکی از لای که پس از بارندگی یا آب دادن اراضی رسی روی زمین میبندند و سفت میشود و در زمینهای زراعتی مانع سبز شدن گیاه میشود باید آن را با وسایل مخصوص بشکنند و کود حیوانی به زمین بدهند.
-
عیار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] 'ayyār ۱. زرنگ؛ چالاک؛ تردست.۲. دزد.۳. هریک از عیاران که انسانهایی دلیر، جوانمرد، و حامی ضعفا بودهاند. Δ این طبقه در دورۀ عباسی در خراسان، سیستان، بغداد، و نواحی دیگر ظهور کردند.۴. [مجاز] جسور و بیپروا؛ کسی که بیپروا ز...
-
طراز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طِراز، معرب، مٲخوذ از فارسی: تراز] ‹تراز› ta(e)rāz ۱. [مجاز] طبقه؛ ردیف.۲. [مجاز] نوع؛ قسم؛ گونه.۳. [قدیمی، مجاز] زینت؛ آرایش.۴. [قدیمی] حاشیۀ لباس یا پارچه که معمولاً پرنقشونگار است؛ یراق.۵. [قدیمی] نوعی پارچۀ نفیس ابریشمی.۶. [قدیمی] م...