کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: طارئ] [قدیمی] tāri ۱. ویژگی چیزی که به طور ناگهانی عارض شده است.۲. جاری.۳. (اسم، صفت) مسافر.
-
واژههای همآوا
-
تعری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'arri برهنه شدن؛ لباس از تن درآوردن.
-
تاری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [هندی] [قدیمی] tāri = تاریک
-
تاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تار› (زیستشناسی) tāri = تار۴
-
جستوجو در متن
-
طاریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طارئَة، جمع: طواری و طارئات] [قدیمی] tāriye ۱. = طاری۲. داهیه؛ بلا و پیشامد ناگهانی.