کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمیمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضمیمه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ضمیمَة] zamime ویژگی چیزی که آن را به چیز دیگر جمع کرده باشند؛ پیوست.
-
واژههای همآوا
-
ذمیمه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ذَمیمَة، مؤنثِ ذَمیم، جمع: ذَمائِم] [قدیمی] zamime =ذمیم
-
جستوجو در متن
-
ضمایم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ضمائم، جمعِ ضمیمة] zamāy(')em = ضمیمه
-
ضمام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zemām آنچه با آن چیزی را به چیز دیگر ضمیمه کنند؛ آنچه دو یا چند چیز را به یکدیگر پیوند دهد.
-
انضمام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enzemām پیوستن چیزی به چیز دیگر؛ ضمیمه شدن؛ پیوستگی.
-
منضم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: منضمّ] [قدیمی] monzam[m] ضمیمهشده؛ همراهشده؛ پیوسته.
-
ضم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ضمّ] zam[m] ۱. (ادبی) = ضمه۲. [قدیمی] همراه؛ ضمیمه.
-
غلط نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qalatnāme فهرستی از غلطهای چاپی کتاب که بهصورت ضمیمه در آخر کتاب قرار گیرد.
-
پیوست
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ پیوستن) peyvast ۱. = پیوستن۲. (قید) پیوسته؛ دائم.۳. (اسم، صفت مفعولی) چیزی که همراه چیز دیگر باشد.۴. (اسم، صفت فاعلی) نامهای که چسبیده به نامۀ دیگر به جایی فرستاده شود؛ ضمیمه.
-
متمم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متمَّم] motammem ۱. آنچه باعث تکمیل و تمام شدن چیز دیگر باشد؛ تمامکننده؛ کاملکننده.۲. نوشتۀ کوتاهی که به اصل یک متن اضافه میشود؛ ضمیمه؛ پیوست.۳. (ادبی) در دستور زبان، کلمهای که پس ازحرف اضافه قرار دارد؛ مفعول غیر صریح.۴. بقیه؛ ب...
-
گیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) gire ۱. ابزاری که برای نگهداشتن، فشار دادن، و یا گرفتن چیزی به کار میرود؛ انبر.۲. وسیلهای چوبی، فلزی، یا پلاستیکی برای نگاه داشتن لباس روی طناب یا میله.۳. وسیلهای برای جمع کردن یا نگهداشتن موی سر.۴. وسیلهای برای ضمیمه کردن کاغذها به هم.۵....