کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zalāl ۱. گم شدن؛ گم کردن راه.۲. گمراه شدن؛ گمراهی.
-
واژههای همآوا
-
زلال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] zolāl ۱. ویژگی آب صاف و گوارا؛ شیرین و خوشگوار.۲. (اسم) [مجاز] آب صاف و گوارا.
-
ظلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zalāl آنچه بر کسی یا بر روی چیزی سایه میاندازد، مانند ابر یا چیز دیگر.
-
ظلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zelāl ۱. [جمعِ ظِلّ] = ظل۲. [جمعِ ظُلَّة] = ظله
-
جستوجو در متن
-
هین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) hin ۱. صدایی برای به حرکت درآوردن مَرکب.۲. (شبهجمله) [قدیمی] در مقام تٲکید و تعجیل گفته میشود؛ هان؛ آگاه باش: ◻︎ هین رها کن بدگمانی و ضلال / سرقدم کن چونکه فرمودت تعال (مولوی: ۷۴۰).
-
اهل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اهالی] 'ahl ۱. شایسته؛ سزاوار.۲. (اسم) خانواده.۳. (اسم) فامیل؛ افراد خانواده و عشیره؛ قوموخویش؛ خاندان.۴. (اسم) کسانی که در یک جا اقامت دارند.۵. (اسم) وابسته؛ علاقهمند؛ پیرو: اهل تریاک، اهل سفر، اهل تسنن.۶. دارای ویژگیها و ا...