کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضد ضرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ضرب خوردگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] zarbxordegi ۱. جایی که ضرب خورده.۲. (حاصل مصدر) ضرب خوردن.
-
ضرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] zarb ۱. زدن؛ کوبیدن.۲. کتک زدن.۳. (اسم) (موسیقی) ریتم.۴. سکه زدن.۵. (اسم، اسم مصدر) (ریاضی) از چهار عمل اصلی حساب، عبارت از تکرار کردن عددی در عدد دیگر برای بهدست آوردن عددی که چند برابر آن است. Δ عدد اول را مضروب و عدد دوم ...
-
دویک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) doyek ۱. بحر سوم از هفده بحر اصول.۲. یک وزن نُهضربی که از شش ضرب سنگین و سه ضرب سبک تشکیل میشود.
-
تجذیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajzir ضرب کردن عددی در خود.
-
ضرب المثل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] zarbolmasal مثل زدن؛ مثل آوردن؛ داستان زدن.
-
ضرب خورده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] zarbxorde آسیبدیده.
-
ضرب دیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [عربی. فارسی] zarbdidegi = ضربخوردگی
-
ضرب دیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] zarbdide ویژگی عضو آسیبدیده.
-
ضروب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ضرب] zorub انواع.
-
مضروب فیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] (ریاضی) mazrubonfih عددی که در آن ضرب شده؛ بسشمر.
-
ضراب خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] zarrābxāne جایی که در آن سکه ضرب میکنند.
-
ضرب گیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (موسیقی) zarbgir کسی که تنبک میزند.
-
یلمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی؟] [قدیمی] yalmān ۱. قسمت برندۀ تیغ؛ لبۀ تیغ.۲. ضرب شمشیر.
-
دوفلزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دو فلز) [فارسی. عربی. فارسی] [قدیمی] dofelezzi پولی که از دو فلز طلا و نقره ضرب شده باشد.
-
مس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (شیمی) mes فلزی سرخرنگ که در ضرب سکه و تهیۀ سیم برق و ظروف آشپزخانه مورد استفاده قرار میگیرد.