کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
سوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سَوق] so[w]q ۱. راندن.۲. راندن چهارپا.۳. [مجاز] جهت دادن؛ راهنمایی و هدایت.
-
سوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَسواق] [قدیمی] suq جای خریدوفروش کالا؛ بازار.
-
صوغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صَوغ] [قدیمی] so[w]q ۱. فرورفتن آب در زمین.۲. ریختن هرچیز گداخته در قالب.۳. آفریدن.۴. ساختن کلمه از کلمۀ دیگر بر شکل مخصوص.۵. (اسم) مثل؛ مانند؛ همانند.