کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صوری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به صورة) [عربی: صوریّ، مقابلِ معنوی] suri ظاهری؛ سطحی.
-
واژههای همآوا
-
سوری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سور) [عامیانه، مجاز] suri = سورچران
-
سوری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سوریَّة) [عربی: سوریّ] suri ۱. از مردم سوریه: ورزشکار سوری.۲. تهیهشده در سوریه.۳. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] = سریانی
-
سوری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] suri ۱. چیزی که به رنگ سرخ باشد؛ سرخرنگ: ◻︎ آمده نوروزماه با گل سوری به هم / بادۀ «سوری» بگیر، بر گل سوری بچم (منوچهری: ۷۰).۲. چهارشنبهسوری.۳. (زیستشناسی) گلسرخ: ◻︎ آمده نوروزماه با گل «سوری» به هم / بادۀ سوری بگیر، بر گل «سوری» بچم...
-
جستوجو در متن
-
معنوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به معنی) [عربی: معنویّ] ma'navi ۱. [مقابلِ صوری] مربوط به باطن؛ درونی.۲. [مقابلِ مادی] غیر مادی.۳. [قدیمی، مجاز] آنکه به معنویت میپردازد؛ عارف.