کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صورت پذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صورت ساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی، اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] suratsāz ۱. سازندۀ صورت؛ صورتگر.۲. مصور؛ نقاش.
-
صورت سازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] suratsāzi ۱. [مجاز] ظاهرسازی؛ تزویر؛ حیلهگری.۲. [قدیمی] نقاشی؛ صورتگری.۳. [قدیمی] ساختن تصویر کسی یا چیزی.
-
صورت مجلس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] suratmajles = صورتجلسه
-
صورت ناپذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] suratnāpazir انجامنشدنی؛ غیرممکن؛ ناشدنی.
-
صورت نگار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] suratnegār = نقاش
-
جستوجو در متن
-
پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پذیرفتن) [قدیمی] pazir ۱. = پذیرفتن۲. پذیرنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پوزشپذیر، درمانپذیر، علاجپذیر، پندپذیر.
-
فرمان پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] farmānpazir = فرمانبردار
-
اصلاح پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'eslāhpazir قابل اصلاح؛ چارهپذیر.
-
التیام پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'eltiyāmpazir قابل التیام؛ خوبشدنی.
-
انجام پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) 'anjāmpazir قابل انجام شدن؛ انجامشدنی؛ عملی.
-
ادب پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'adabpazir آنکه میتواند ادب یاد بگیرد.
-
علاج پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'a(e)ājpazir درمانپذیر؛ چارهپذیر.
-
درمان پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) darmānpazir ۱. درمانپذیرنده؛ قابل علاج.۲. چارهپذیر.
-
خلل پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xe(a)lalpazir قابل اختلال و تباهی؛ خرابشدنی.
-
پایان پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pāyānpazir آنچه پایان داشته باشد و به پایان برسد؛ پایانپذیرنده؛ تمامشدنی.