کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنعتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صنعتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به صنعت) [عربی. فارسی] san'ati ۱. مربوط به صنعت: ماشینآلات صنعتی.۲. همراه با صنعت: زندگی صنعتی.
-
جستوجو در متن
-
استادکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) 'ostādkār ۱. کسی که عدهای را در صنعتی یا حرفهای آموزش میدهد.۲. سرپرست و بزرگتر کارگران در کارگاه صنعتی.
-
ماشینیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [فرانسوی: machinisme] māšinism جایگزین کردن ماشین بهجای نیروی انسانی برای انجام کارهای صنعتی.
-
کتیرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُریانی] ‹کتیره› (زیستشناسی) katirā شیرۀ خشکشدۀ گون که از شکاف ساقههای آن به دست میآید و مصرف دارویی و صنعتی دارد.
-
برنز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bronze] boronz آلیاژی مرکب از مس و روی که در قالبگیری، مجسمهسازی، و در ساخت قطعات صنعتی و زیورآلات به کار میرود.
-
گرافیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: graphite] (زمینشناسی) gerāfit بلورهای نرم و سیاهرنگ کربن که بر کاغذ رد سیاهی بهجای میگذارد و در تهیۀ مغز مداد و زغالهای صنعتی بهکار میرود.
-
کلوفان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: colophane] (زیستشناسی) kolofān جسمی سخت، شکننده، و نیمهشفاف که در الکل و اتر حل میشود و مصرف دارویی و صنعتی دارد و برای مالیدن بر روی آرشۀ ویولون به کار میرود.
-
گریس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: graisse] geris مادۀ جامد یا نیمهجامد که از چربیهای گوناگون و استئارینها بهدست میآید و بهمنظور روان کردن قطعات صنعتی و جلوگیری از زنگ زدن آنها بهکار میرود.
-
مازو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مازوج› (زیستشناسی) māzu ۱. = بلوط۲. مادهای با مصرف دارویی و صنعتی که از ترشح یکی از انواع بلوط بهدست میآید و بر اثر گزش حشرهای بهصورت کروی درمیآید.
-
پرس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: presse] peres ۱. دستگاه فشار که در کارخانههای صنعتی به کار میرود.۲. عمل وارد کردن فشار زیاد به چیزی.
-
نمایشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) na(e,o)māyešgāh ۱. جای نمایش دادن.۲. جایی که کالاهای بازرگانی، اشیای صنعتی، محصولات کشاورزی، و یا آثار هنری به نمایش گذارده شود.
-
تکنولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: technologie] teknoloži ۱. بهرهگیری از یافتههای علمی برای بهبود عملکرد در زمینههای صنعتی، کشاورزی، آموزشی، اقتصادی، و مانند آنها.۲. (اسم) روشها و فنونی که به این منظور به کار برده میشوند؛ فناوری.
-
ژیروسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: gyroscope] (مکانیک) žiroskop وسیلهای به شکل چرخ یا قرص سنگین و متقارن که میتواند در حول محوری به آزادی بچرخد و در هر امتداد دلخواهی در فضا قرار گیرد و کاربردهای گوناگون علمی و صنعتی دارد؛ چرخشنما.
-
تراست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: trust] ‹تروست› (اقتصاد) terāst اتحادیهای که از همکاری چند مؤسسۀ صنعتی یا بازرگانیِ مربوط به یکرشته جهت تنظیم نرخ به دلخواه خود، کاهش رقابت، و حفظ منافع خودشان تشکیل میشود.