کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنعتگری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صنعتگری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) san'atgari [عربی. فارسی]۱. شغل و عمل صنعتگر.۲. [قدیمی] هنرنمایی: ◻︎ جهاندیده دانا به نیکاختری / درآمد به تدبیر صنعتگری (نظامی۵: ۹۶۱).
-
جستوجو در متن
-
نازک کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) nāzokkār ۱. صنعتگری که کارهای ظریف انجام میدهد.۲. آنکه اشیای ظریف میسازد.۳. استاد بنّا که روکار ساختمان و کارهای سفیدکاری و گچبری را انجام میدهد.