کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنایع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صنایع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صنائع] sanāye' ۱. [جمعِ صِناعَة] = صناعت۲. [جمعِ صَنیعَة] = صنیعه〈 صنایع مستظرفه: [قدیمی] هنرهای زیبا مانند نقاشی، مجسمهسازی، منبتکاری.
-
واژههای همآوا
-
ثنایا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ثَنیَّة] [قدیمی] sanāyā مجموع هشت دندان تیز جلو دهان که چهار در بالا و چهار در پایین قرار دارد؛ دندان پیش.
-
جستوجو در متن
-
گلوتن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: gluten] gelu(o)ten ذخیرۀ پروتئینی غلات که در صنایع غذایی و چسبسازی کاربرد دارد.
-
نثر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ نظم] (ادبی) nasr کلام غیر منظوم که وزن و قافیه ندارد و صنایع ادبی در آن کمتر از شعر است.
-
متصنع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَصنّع] mote(a)sanne' ۱. کسی که صنایع ادبی را به تکلف در آثار خود به کار میبرد.۲. مصنوعی.
-
ایتریم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: yttrium] ‹ایتریوم› (شیمی) 'itriyom فلزی کمیاب، خاکستریرنگ و سبک که در تهیۀ آلیاژها، صنایع موشک، و هواپیماسازی کاربرد دارد.
-
ماکارونی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: macaroni] mākāroni ۱. فرآوردهای در صنایع غذایی بهصورت رشتههای دراز یا شکلهای متنوع دیگر که از آرد تهیه میشود.۲. غذایی که از دم کردن این فرآورده تهیه میشود.
-
فنل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phénol] ‹فنول› (شیمی) fenol مادۀ جامد، متبلور، سفیدرنگ، و سمّی با بوی تند که در صنایع داروشناسی و پلاستیک وتهیۀ رنگها کاربرد دارد.
-
پلاتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: platine] (شیمی) pelātin عنصر فلزی نقرهایرنگ، قابل تورق و مفتول شدن که در صنایع شیمیایی و الکتریکی، جواهرسازی، شکستهبندی، و دندانپزشکی کاربرد دارد؛ طلای سفید.
-
گلیسرین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: glycérine] (شیمی) geliserin مایعی غلیظ، بیرنگ، شیرین، و قابل اشتعال که برای چرب کردن دست و صورت و نرم نگه داشتن پوست بدن استعمال میشود که در صنایع دارویی، بهداشتی، غذایی و نظامی به کار میرود.
-
خانه داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xānedāri فن یا هنر اداره کردن خانه، شامل آشپزی، خیاطی، بهداشت، تغذیه، تربیت اطفال، اقتصاد، صنایع دستی، اخلاق، مقررات خانوادگی، و مانند آن؛ تدبیر منزل.
-
سودا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: soda] so[w]dā ۱. نوشابۀ گازدار حاوی گازکربنیک.۲. مادۀ قلیایی سفیدرنگ، بیبو و تلخ که در صنایع شیشهسازی و مواد غذایی بهکار میرود؛ آب سودا.
-
مقامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مقامَة، جمعِ مقامات] maqāme ۱. (ادبی) نوشتهای ادبی با صنایع بدیعی که بر مبنای گزارش یک حکایت نوشته شده است.۲. [قدیمی] مجلس.۳. [قدیمی] مقام؛ مرتبه؛ درجه.