کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
سمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سموت] samt ۱. طرف؛ جانب.۲. راهوروش؛ طریق.
-
سمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سمَة، جمع: سِمات] semat ۱. شغل؛ عنوان.۲. علامت؛ نشان.۳. اثر داغ.
-
سمط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سُمُوط] semt آنچه از گلوبند آویزان باشد؛ رشتۀ مروارید یا مهره؛ گردنبند.
-
صمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صَمت] [قدیمی] sa(o)mt خاموش شدن؛ ساکت شدن؛ خاموشی؛ سکوت.