کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفدر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفدر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] safdar ۱. برهمزنندۀ صف دشمن در روز جنگ؛ صفشکن. ٢. [مجاز] دلیر؛ جنگاور.
-
جستوجو در متن
-
در
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ دریدن) dar ۱. =دریدن۲. درنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پردهدر، صفدر.
-
صف شکن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) safšekan [عربی. فارسی]۱. = صفدر۲. [مجاز] دلیر؛ دلاور.