کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] saffār رویگر.
-
جستوجو در متن
-
رویگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ruygar مسگر؛ صفار؛ سفیدگر.
-
تاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توخ، تاغ، توغ› (زیستشناسی) tāx از درختان جنگلی شبیه درخت گز که چوب آن را برای سوزاندن به کار میبرند و آتش آن بادوام و زغالش نیز معروف است؛ آقخزک: ◻︎ عشق آتش تیز و هیزم تاخ منم / گر عشق بماند اینچنین آخ تنم (صفار: لغتنامه: تاخ).