کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صرفه جوئی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی صرفه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bisarfe بینفع؛ بیفایده؛ بیهوده.
-
صرفه بر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] sarfebar صرفهبرنده؛ سودبرنده؛ سودبر: ◻︎ هیچ دوجو کمتر است نقد زمانه / صرفهبران را از این عیار چه خیزد (خاقانی: لغتنامه: صرفهبر).
-
صرفه جویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sarfejuy(')i اندازه نگه داشتن در خرج؛ دقت و توجه به اینکه چیزی زیادتر از حد لزوم صرف و خرج نشود؛ صرفهکاری.