کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صدم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] sadm ۱. زدن دو چیز سخت به هم؛ کوبیدن.۲. رسیدن کاری سخت و بزرگ.
-
جستوجو در متن
-
سنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: cent] sent یک صدم دلار.
-
سانتیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: centime] sāntim یکصدم فرانک.
-
سانتی گرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: centigramme] sāntigeram واحد اندازهگیری جرم، معادل یکصدم گرم.
-
سانتی متر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: centimètre] (ریاضی) sāntimetr واحد اندازهگیری طول، معادل یکصدم متر.
-
آرگن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: argon] ‹آرگون› (شیمی) 'ārgon عنصر شیمیایی گازی، بیرنگ، بیبو و غیرقابل اشتعال که یکصدم هوا را تشکیل میدهد.
-
کرنومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: chronomètre] ko(e)ronometr ساعتی دقیق که با آن زمانهای بسیار کوتاهی چون ثانیه و صدم ثانیه را اندازهگیری میکنند.
-
سانتی گراد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: centigrade] (فیزیک) sāntigerād واحد اندازهگیری درجۀ حرارت، برابر با یکصدم حرارت مورد نیاز برای جوشش آب.
-
دینار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی، مٲخوذ از لاتینی، جمع: دَنانیر] dinār ۱. مسکوک طلا که در قدیم رواج داشته و به وزن ۴ گرم و ۲۵ میلیگرم بوده.۲. واحد پول عراق.۳. [قدیمی] یکهزارم قران.۴. [قدیمی] یکصدم ریال.
-
عدد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اعداد] 'adad ۱. (ریاضی) کلمهای که شماره را بیان میکند.۲. شماره؛ تعداد.۳. [عامیانه، مجاز] کسی که بتوان به او توجه یا اعتنا کرد؛ فرد مهم: تو پیش او عددی نیستی.= عدد صحیح: (ریاضی) عدد اصلی؛ هر یک از عددهای ۴، ۳، ۲، ۱، و...= عدد ت...