کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صحرایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به صحرا) [عربی. فارسی] sahrāy(')i ۱. بیابانی؛ صحرانشین؛ ساکن صحرا.۲. پرورشیافته در صحرا: گل صحرایی، موش صحرایی.۳. کار یا عملی که در صحرا انجام شود.
-
جستوجو در متن
-
کلاوو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلائو، کلاهو› (زیستشناسی) ka(o)lāvu موش صحرایی بزرگ؛ کلاکموش.
-
نهشل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) nahšal شقاقل؛ زردک صحرایی.
-
هشفیفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) hašfifol شقاقل؛ زردک صحرایی.
-
عرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'arār نرجس بری؛ نرگس صحرایی.
-
یمام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، واحد: یمامَة] [قدیمی] yamām کبوتر صحرایی؛ کبوتر دشتی.
-
هرقلوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹هرقلوه› (زیستشناسی) harqalus ۱. کاسنی صحرایی.۲. جاورس.
-
اروانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'arvāne ۱. خیری صحرایی.۲. نوعی شتر ماده.
-
ورشان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] varašān نوعی کبوتر صحرایی تیرهرنگ با دُمی سفید؛ قمری.
-
کلائو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلاوو، کلا› (زیستشناسی) [قدیمی] kalā'u ۱. وزغ.۲. غوک.۳. موش صحرایی بزرگ؛ کلاکموش.
-
کلز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُریانی] (زیستشناسی) kelz ۱. پوست درختی که در هندوستان میروید.۲. ریشۀ درخت انار صحرایی.
-
غرغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] qerqer پرندهای صحرایی با دمی کوتاه و شبیه طاووس یا تذرو؛ مرغ شاخدار.
-
جغش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جغشت› (زیستشناسی) jaqaš گیاهی صحرایی که در اوایل بهار میروید و با سرکه خورده میشود؛ جغاره؛ جغازه.
-
شقاقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشقاقل، شقیقل، ششقاقل› (زیستشناسی) šaqāqol ریشۀ گیاهی از نوع هویج که از آن مربا تهیه میکنند؛ زردک صحرایی؛ گزربری.