کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صباح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صباح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ مساء] [قدیمی] sabāh اول روز؛ بامداد.〈 صباح و مسا: [قدیمی] صبح و عصر؛ بامداد و شبانگاه.
-
صباح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ صَبیح] [قدیمی] sebāh = صبیح
-
واژههای مشابه
-
صباح الخیر
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: صباحُالخَیر] ‹صباحُکَ بِالخَیرِ، صَباحُکُم بالخَیرِ› [قدیمی] sabāho(a)lxeyr کلمۀ دعا که هنگام صبح به کسی میگویند؛ صبح بهخیر.
-
واژههای همآوا
-
سباح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sabbāh بسیار شناکننده؛ شناگر.
-
سبعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سبعَة] [قدیمی] sab'e هفت.
-
جستوجو در متن
-
ملاحده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملاحدَة، جمعِ ملحد] [قدیمی] malāhede ۱. = ملحد۲. پیروان حسن صباح. = اسماعیلیه
-
حشاشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حشّاش] [قدیمی] haššāšin فرقهای از اسماعیلیه که از حسن صباح پیروی کرده و در مواردی حشیش مصرف میکردند.
-
اسماعیلیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اسماعیلیَّة] 'esmā'iliy[y]e از فرقههای شیعه که اسماعیل فرزند امام جعفر صادق را آخرین و هفتمین امام میدانند؛ هفتامامی؛ پیروان حسن صباح؛ سبعیه.
-
صباحیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صبّاحیَّة] [قدیمی] sabbāhiy[y]e ۱. فرقهای از اسماعیلیه؛ پیروان حسن صباح.۲. فرقهای از شیعۀ زیدیه که ابوبکر را امام میدانستند.
-
چهل صبح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹چلصبح› [قدیمی] čehelsobh ۱. به عقیدۀ قدما، چهلصباح که در آن تخمیر طینت آدم شده است؛ چهلصباحی که گل آدم تخمیر شد.۲. چهلصبح یا چهلروز که برای عبادت و ریاضت اختصاص میدهند.
-
شبستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šapestan] šabestān ۱. قسمت سقفدار مسجدهای بزرگ.۲. [قدیمی] حرمسرا: ◻︎ گر این نامور هست مهمان تو / چه کاراستَش اندر شبستان تو (فردوسی: ۱/۸۰).۳. [قدیمی] خوابگاه: ◻︎ شب ما روز نباشد مگر آنگاه که تو از شبستان به در آیی چو صباح از دیجور (س...