کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صایر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
سعیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سُعُر] [قدیمی] sa'ir ۱. آتش افروخته.۲. زبانۀ آتش.
-
سایر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سائر] sāyer ۱. باقی چیزی؛ باقی مردم.۲. دیگر.۳. [قدیمی] سیرکننده؛ رونده.۴. [قدیمی] جاری؛ روان.۵. [قدیمی، مجاز] داستانشده و مشهور میان مردم.۶. [قدیمی] همه؛ جمیع.