کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صابون زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صابون پز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [معرب. فارسی] sābunpaz صابونساز؛ کسی که صابون میپزد؛ کارگری که صابون میسازد.
-
صابون پزخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] sābunpazxāne کارگاهی که در آنجا صابون میپزند.
-
صابون پزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [معرب. فارسی] sābunpazi ١. صابونسازی.٢. شغل و عمل صابونپز.
-
جستوجو در متن
-
قالب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: قوالب] ‹کالب› qāleb ۱. ظرفی که در آن فلز گداخته یا چیز دیگر را میریزند تا به شکل و اندازۀ آن درآید.۲. تکۀ چوب تراشیده به اندازۀ پای انسان که درون کفش میگذارند.۳. شکل؛ هیبت.۴. جسم؛ تن؛ بدن؛ کالبد.۵. واحد شمارش برای قطعات بریده شده ...