کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šive ۱. راه و روش؛ طریقه.۲. سبک هنری.۳. [مجاز] حیله؛ نیرنگ.۴. [قدیمی] حالت؛ وضع.۵. [قدیمی] ناز و عشوه.
-
واژههای مشابه
-
شیوه گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] šivegar ۱. دارای ناز و عشوه؛ شیوهکار؛ شیوهباز.۲. [مجاز] معشوق دارای ناز و عشوه.
-
شیوه گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] šivegari ناز؛ کرشمه؛ دلبری.
-
جستوجو در متن
-
اسلوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اسالیب] 'oslub طرز؛ طریقه؛ شیوه؛ راه و روش.
-
تکنیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: technique] teknik شیوۀ انجام کار؛ راهکار.
-
مناظم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منظم] [قدیمی] manāzem شیوۀ جریان مرتب کارها؛ قاعده.
-
دیپلماسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: diplomatie] (سیاسی) doplomāsi شیوهها و فنون سیاسی برای ارتباط با کشورهای دیگر.
-
پروپاگاند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: propagande] po(e)ropāgānd هر اقدامی که برای ترویج عقیدهای یا شیوهای؛ تبلیغ.
-
صنعتگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] san'atgar آشنا به اصول، شیوه، و روشهای یک صنعت.
-
صوفیانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی. فارسی] sufiyāne بهطریق صوفیان؛ به شیوه و روش صوفیان؛ همچون صوفیان.
-
آرترولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: arthrologie] (پزشکی) 'ārteroloži علمی که دربارۀ مفاصل، بیماریهای آن، و شیوۀ درمان مطالعه میکند.
-
آلترناتیو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: alternative] (برق) 'ālternātiv ۱. شخص یا شیوهای که جانشین دیگری میشود.۲. جریان متناوب الکتریسیته.
-
متجدد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متَجدّد] mote(a)jaded کسی که آدابورسوم تازه را کسب کرده باشد؛ پیرو شیوههای نوین زندگی؛ نوگرا.