کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیعی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به شیعَة) [عربی: شیعیّ] ši'i شیعهمذهب.
-
جستوجو در متن
-
خاکساری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xāksāri ۱. [مجاز] افتادگی؛ فروتنی؛ تواضع.۲. [مجاز] خواری؛ ذلت.۳. (صفت نسبی) هریک از پیروان فرقۀ شیعیمذهب خاکساریه (فرقهای از متصوفه).
-
شاعی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] šā'i ۱. شیعی؛ شیعه: ◻︎ زآب خرد گر خبرستی تو را / میل تو زی مذهب شاعیستی (ناصرخسرو: ۲۴۹).۲. تابع.
-
خاصه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: خاصَّة، جمع: خَواصّ] xās[s]e ۱. [مقابلِ عامه] ویژه.۲. (اسم) قوهّ و اثری که در چیزی وجود دارد.۳. چیزی که مخصوص چیز دیگر باشد؛ مخصوص به کسی یا چیزی.۴. متعلق به کسی.۵. [جمع: خَواصّ] خویش و مقرب کسی، بهویژه پادشاه.۶. [مقابلِ عامه] شیعه؛ شیع...