کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیدا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [آرامی] šeydā ۱. عاشق؛ آشفته از عشق.۲. [قدیمی] آشفته؛ پریشان.۳. [قدیمی] دیوانه؛ مجنون.
-
جستوجو در متن
-
موله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] movallah شیفتهشده؛ شیدا.
-
خاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] xāš عاشق شوریده؛ شیدا.
-
دل باخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] delbāxte عاشق؛ شیفته؛ فریفته؛ شیدا.
-
بیدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] bidel ۱. ترسو.۲. دلتنگ؛ افسرده.۳. دلداده؛ دلباخته؛ عاشق؛ شیدا.۴. بیصبر؛ بیقرار.
-
جلوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جلوَة] jelve ۱. آشکار کردن؛ ظاهر ساختن.۲. نمایش دادن.۳. نمودن خود را به کسی.۴. زیبایی؛ جاذبه.۵. (تصوف) تابش انوار الهی بر دل عارف که او را واله و شیدا سازد؛ تجلی.