کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیخ ابوالحسن خرقانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شیخ الاسلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شَیخالاسلام] [قدیمی] šeyxol'eslām لقبی که از طرف دولت به عالمی دینی داده میشد؛ عالم روحانی که برای رسیدگی بهامور دینی مسلمانان تعیین میشد.
-
شیخ الشیوخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شَیخالشّیوخ] [قدیمی] šeyxoššo(i)yux رئیس مشایخ؛ مرشد بزرگ.
-
جستوجو در متن
-
خرقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خرقَة] xerqe ۱. (تصوف) جبهای که از دست پیر میپوشیدهاند و گاهی از تکههای گوناگون دوخته میشد.۲. [قدیمی] نوعی پوستین بلند.۳. [قدیمی] تکهای از پارچه یا لباس.〈 خرقه از کسی داشتن: (تصوف) مرید و پیرو کسی بودن و خرقه از او گرفتن: ◻︎ ه...