کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹شاف، شافه› (پزشکی) šiyāf هر داروی جامد و مخروطیشکل که برای معالجه در مقعد داخل میکنند.
-
جستوجو در متن
-
فرزجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: پرزگ] (پزشکی) farzaje شیاف.
-
شاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: شیاف] (پزشکی) [قدیمی] šāf = شیاف
-
شافه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (پزشکی) [قدیمی] šāfe = شیاف
-
دمیرآغاجی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (زیستشناسی) [قدیمی] damir[']āqāji از درختان جنگلی که در جنگلهای مرطوب میروید و بلندیش به چهار متر میرسد. برگهایش تلخ و قابض است. برگ و پوست آن بهسبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار میرود؛ انجیلی؛ انچیلو؛ توئی.