کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکم 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کناک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kanāk درد شکم؛ پیچش شکم.
-
عبدالبطن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی، مجاز] 'abdolbatn بندۀ شکم؛ شکمپرست.
-
اشکم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: aškom, šakamb] [قدیمی] 'eškam = شکم
-
جگرگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jegargāh جای جگر در شکم.
-
پرخواری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹پرخوری› [قدیمی] porxāri شکمپرستی.
-
نستاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نستک› [قدیمی] nestāk پیچش شکم.
-
گلوبنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] ga(e)lubande پرخور؛ شکمپرست؛ بسیارخوار.
-
پرخوارگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] porxāregi پرخواری؛ پرخوری؛ شکمپرستی.
-
مغص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] maqas درد شکم؛ پیچش روده.
-
شکمو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه، مجاز] šekamu شکمپرست؛ پرخور.
-
پرخواره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پرخوار، پرخور› [قدیمی] porxāre شکمپرست: ◻︎ کشد مرد پرخواره بار شکم / وگر درنیابد کشد بار غم (سعدی۱: ۱۴۷).
-
کشاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ka(e)šāle ۱. [مجاز] امتداد و درازای چیزی؛ کشش؛ دنباله.۲. (زیستشناسی) قسمتی در زیر شکم محل اتصال رانها به شکم است.
-
یارک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] yārak ۱. [مصغرِ یار] یار کوچک.۲. پردهای در شکم زن که بچه در آن قرار دارد و با بچه از شکم خارج میشود؛ بچهدان؛ مشیمه.
-
بسیارخوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] besyārxār پرخوار؛ شکمو؛ شکمپرست؛ کسی که بسیار میخورد.
-
بکشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (طب قدیم) bakše زخم یا ورمی که در شکم یا گردن پیدا شود.