کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکل تاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شکل پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] še(a)klpazir شکلپذیرنده؛ ویژگی آنچه به هر شکلی درآید.
-
هم شکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamše(a)kl آنکه در شکل و صورت شبیه دیگری است؛ مشابه؛ مانند هم.
-
جستوجو در متن
-
سرستون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sarsotun آنچه از سنگ به شکل جانوران یا چیز دیگر بتراشند و بالای ستون سنگی قرار بدهند؛ تاج ستون.
-
جقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹جیغه، جیقه، جغه› jeqqe ١. شیئی زینتی به شکل سرو خمیده، گلوبته، خورشید، ماه، و امثال آن که به کلاه و تاج میزدند.٢. تصویری به شکل سرو خمیده.
-
مگس خوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) magasxār پرندهای کوچک از راستۀ سبکبالان که بالای سرش دستهای از پر به شکل تاج قرار دارد؛ تاجورک.
-
هدهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) hodhod پرندهای خاکیرنگ، کوچکتر از کبوتر با خالهای زرد، سیاه، و سفید که روی سرش دستهای پَر به شکل تاج یا شانه دارد؛ شانهبهسر؛ مرغ سلیمان؛ پوپک؛ شانهسرک؛ کوکله. Δ در خوشخبری به او مثل میزنند.
-
پرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ پر] parak ۱. ‹پره› پَر کوچک.۲. برگ کوچک.۳. (زیستشناسی) بال کوچک.۴. تاج؛ افسر.۵. سهیل؛ ستارۀ سهیل.〈 پرک هندی: (زیستشناسی) گیاهی بالارونده از تیرۀ پروانهواران. اصل آن از هندوستان است. نوعی از آن به شکل درخت، دانههایش برای دفع کرم ...