کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) šekast ۱. مغلوب شدن.۲. شکستگی؛ خردشدگی.۳. (زمینشناسی) گسیختگی سنگها و جدا شدن آنها.۴. (فیزیک) انکسار.〈 شکست خوردن (یافتن): (مصدر لازم) [قدیمی]۱. هزیمت یافتن؛ مغلوب شدن.۲. گریختن از پیش دشمن.〈 شکست دادن: (مصدر متعدی) [مجاز] م...
-
واژههای مشابه
-
شکست خورده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] šekastxorde ۱. شکستیافته؛ هزیمتیافته؛ مغلوب.۲. (قید) با حالت مغلوبیت و ناکامی.
-
جستوجو در متن
-
هزیمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هزیمة] [قدیمی] hazimat شکست لشکر؛ شکستخوردگی و پراکندگی لشکر.
-
مهزوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mahzum شکستخورده؛ هزیمتیافته.
-
هزم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hazm شکست دادن و پراکنده ساختن دشمن.
-
منهزم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] monhazem ۱. شکستخورده؛ گریخته.۲. (قید) در حالت مغلوبیت؛ با حالت شکستخورده؛ با حالت مقهور.
-
دشمن شکن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) došmanšekan کسی که دشمن را شکست دهد و بر او چیره شود؛ شکنندۀدشمن.
-
ارغام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی، مجاز] 'erqām ۱. به خاک انداختن چیزی.۲. [مجاز] شکست دادن و خوار کردن.
-
اخترمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] 'axtarme غنایمی که در جنگ از دشمن شکستخورده بهدست میآید.
-
عدومال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'adumāl پایمالکنندۀ دشمن؛ شکستدهندۀ دشمنان.
-
افکننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) 'afkanande ۱. اندازنده.۲. پرتکننده.۳. [قدیمی، مجاز] شکستدهنده.
-
انهزام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enhezām ۱. شکسته شدن.۲. هزیمت یافتن؛ شکست خوردن لشکر.
-
بازنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) bāzande ۱. بازیکننده.۲. [مقابلِ برنده] کسی که در مسابقه، قمار، و مانند آن شکست بخورد.