کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکرریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکرریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [سنسکریت. فارسی] šekarriz ۱. کسی که قند و نقل و نبات میسازد.۲. [مجاز] شیرینگفتار.۳. سخن شیرین و فصیح.۴. [مجاز] لب معشوق.
-
جستوجو در متن
-
شکربار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [سنسکریت. فارسی] [قدیمی] šekarbār شکرریز؛ بسیارشیرین.
-
غالیه دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qāliyedān ۱. ظرفی که در آن غالیه ریزند؛ جای غالیه.۲. [مجاز] دهان یا زنخدان معشوق: ◻︎ زآن غالیهدان شکّرانگیز / مه غالیهسای و گل شکرریز (نظامی۳: ۵۱۳).