کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکاف ایجاد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گردون شکاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gardunšekaf ۱. شکافندۀ آسمان.۲. آنکه فضا را بشکافد و به آسمان برسد.۳. [مجاز] آنچه صدایش به آسمان برسد: ◻︎ ز غرّیدن کوس گردونشکاف / زمین را در افکند پیچش به ناف (نظامی: لغتنامه: گردونشکاف).
-
مغفر شکاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] meqfaršekāf ۱. آنکه مغفر را بر سر دشمن بشکافد.۲. [مجاز] نیرومند؛ شجاع: ◻︎ که لشکرکشوفان مغفرشکاف / نهان صلح جویند و پیدا مصاف (سعدی۱: ۷۷).
-
جستوجو در متن
-
رخنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rexne ۱. راه و شکاف میان دیوار؛ سوراخ.۲. [مجاز] عیب و نقص؛ فساد.〈 رخنه افکندن: (مصدر لازم) [قدیمی]۱. در چیزی ایجاد رخنه و شکاف کردن.۲. [مجاز] اختلاف و نفاق و جدایی میان دیگران انداختن.〈 رخنه کردن: (مصدر متعدی)۱. شکافتن؛ سوراخ کردن.۲. ...
-
شیار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šiyār ۱. خراش و شکاف باریک در روی چیزی.۲. خراش یا شکافی که بهوسیلۀ گاوآهن بر روی زمین ایجاد میکنند.〈 شیار کردن: (مصدر متعدی) (کشاورزی) شخم زدن زمین برای زراعت؛ شیاریدن.
-
اسکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسکنک› 'eskene ١. وسیلۀ فلزی دستهداری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار میبرند.۲. (کشاورزی) یکی از انواع پیوند که از طریق شکاف دادن تنۀ درخت انجام میشود و زمان آن از پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین است.
-
برداشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) bardāštan ۱. [مقابلِ گذاشتن] چیزی را با دست بلند کردن؛ برگرفتن.۲. [عامیانه، مجاز] تصرف کردن؛ صاحب شدن: زمینهای خوب را خودشان برداشتند.۳. (مصدر لازم) دچار حالت یا کیفیتی شدن: کوزه شکاف برداشت.۴. چیزی را از روی چیز دیگر ایجاد کردن: نسخه ب...