کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکاف
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ شکافتن) šekāf ۱. = شکافتن۲. شکافنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خاراشکاف، کوهشکاف.۳. (اسم) ‹اشکاف، کاف› چاک؛ رخنه؛ درز؛ تراک.۴. (اسم) [قدیمی] کلاف ابریشم: ◻︎ شکوفه همچو شکاف است و میغ دیباباف / مه و خور است همانا به باغ در صراف (ابوالمؤید ب...
-
واژههای مشابه
-
گردون شکاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gardunšekaf ۱. شکافندۀ آسمان.۲. آنکه فضا را بشکافد و به آسمان برسد.۳. [مجاز] آنچه صدایش به آسمان برسد: ◻︎ ز غرّیدن کوس گردونشکاف / زمین را در افکند پیچش به ناف (نظامی: لغتنامه: گردونشکاف).
-
مغفر شکاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] meqfaršekāf ۱. آنکه مغفر را بر سر دشمن بشکافد.۲. [مجاز] نیرومند؛ شجاع: ◻︎ که لشکرکشوفان مغفرشکاف / نهان صلح جویند و پیدا مصاف (سعدی۱: ۷۷).
-
جستوجو در متن
-
انفراج
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enferāj رخنه و شکاف شکاف شدن.
-
شکافانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] šekāfānidan شکاف دادن؛ چاک دادن.
-
شکافنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) šekāfande شکافدهنده.
-
تنوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تنوزه› [قدیمی] tanuz چاک؛ شکاف.
-
اشکاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'eškāf رخنه؛ چاک؛ شکاف.
-
اشکفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'eškaft ۱. شکاف.۲. (صفت) شکافته.۳. شکاف و رخنه در زمین یا کوه.۴. غار.
-
شکوفنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] šo(e)kufande شکافنده؛ شکافدهنده؛ رخنهکننده.
-
ترکاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹ترکانیدن› tara(tere)kāndan ۱. ترک دادن؛ شکاف دادن.۲. منفجر کردن.
-
بریدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) boridegi ۱. برش.۲. شکاف.۳. جدایی.
-
گاباره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گاواره، گواره› [قدیمی] gābāre ۱. = گواره۱۲. غار و شکاف کوه.