کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شپشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شپشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشپشه، شپشک› (زیستشناسی) šepeše ۱. حشرۀ ریز به شکل ذرههای قهوهایرنگ که در شاخهها و ساقههای درختان وگیاهها بهوجود میآید و از آفتهای گیاهی است.۲. حشرهای که در برنج و گندم و آرد تولید میشود.
-
جستوجو در متن
-
اشپشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'ešpeše = شپشه
-
شپشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šepešak = شپشه
-
مولنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mulanje شپشۀ گندم و آرد.
-
پزدک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] pazdak حشرۀ ریزی که در گندم تولید میشود و آن را میخورد؛ شپشه.