کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شَوَق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شَوق، جمع: اَشواق] šo[w]q ۱. برانگیختن به عشق و محبت؛ میل و رغبت فراوان.۲. (تصوف) رغبت سالک برای وصول.
-
شوق انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] šo[w]q[']angiz برانگیزندۀ شوق؛ اشتیاقآور؛ آنچه در انسان ایجاد شوق کند.
-
واژههای همآوا
-
شوغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شوغه› [قدیمی] šu(o)q ۱. پوست سخت و ستبر که در کف دست از کثرت کار کردن پیدا شود.۲. پینه یا آبلهای که در پا از راه رفتن بسیار بههم رسد؛ شغه؛ شغر.
-
شوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شَوق، جمع: اَشواق] šo[w]q ۱. برانگیختن به عشق و محبت؛ میل و رغبت فراوان.۲. (تصوف) رغبت سالک برای وصول.
-
جستوجو در متن
-
اشواق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شَوق] [قدیمی] 'ašvāq = شوق
-
اشتیاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eštiyāq شوق داشتن؛ آرزومند چیزی شدن؛ آرزومندی.
-
مشوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mošavveq آرزومندکننده؛ بهشوقآورنده.
-
تشوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tašavvoq اظهار اشتیاق کردن؛ شوق شدید ظاهر ساختن.
-
پرشور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) poršur ۱. پرآشوب؛ پرغوغا.۲. کسی که شوق و هیجان بسیار دارد؛ پرحرارت.
-
مشتاق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moštāq دارای شوق و اشتیاق؛ مایل و راغب به چیزی؛ آرزومند.
-
انبعاث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'embe'ās ۱. برانگیخته شدن.۲. روان شدن.۳. فرستاده شدن.۴. شوق، میل.
-
دلسرد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] delsard ۱. [مقابلِ دلگرم] افسرده؛ ناامید.۲. مٲیوس۳. کسی که شوق و رغبت به کاری نداشته باشد.
-
تحریض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahriz برانگیختن؛ به شوق آوردن؛ بر سر میل و رغبت آوردن؛ وادار کردن.